معرفت علمی (پایانی) :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ ، ... .
اشاره :
بد نیست منباب یادآوری بگم که حتی در مورد :"علم بدن" هم ، که در قسمت اول این بحث یادآوری شد ، آقا امیرالمومنین علیه السلام فرموده اند : مسموع و مطبوع داره .
... ، جُنْدٌ مَا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ، کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ، وَ ... ، اصْبِرْ عَلَى مَا یقُولُونَ وَاذْکُرْ ... .
در تاریخ علم (پ) شاید گفته شده باشه که سقراط گستره ی علم یا دانشو از محدوده ی حس خارج کرده و کشونده به گستره ی دوست داشتنش ، و بعدم که این که تو مشت قلب یا دل باشه ، باز ! شخصیه ! و برا نقل یا گفتنش ! حالا چه با زبان و چه با قلم ، یا علامتی (پ2) شاگردش افلاطون نتونسته باشه تعلیمی کنه ! برا اینکه دست نیافتنی بود ! و نهایتشم قابل ذکر یا یادآوری ! و این شاگردش بوده که تعلیمی ، یا قابل انتقال یا نقل ! کرده ! معقولشم ! (پ3)
ولی برفرضم که در تاریخ بشر گستره ی درک و دریافتشو از حسم گسترده تر کرده باشه ، حالا کاریم به رنسانس غرب و حتی در گستره ی انقلاب صنعتیم که گفته شده ، یا نوشته شده باشه ، باز باب معرفت با باب علم (پ4) فرقی داره !؟ یا ایندو هیچ فرقی با هم ندارن !؟
بعبارت دیگه معرفت یا شناختم شنیدنی و خوندنی داره !؟ با گوش و چشم !؟ حالا با اعضای حسی دیگه بمونه ! آخه سخنگو زبون یا قلمه ! برا منجمله پاسخ پرسشی که داشتم ! که بدینوسیله متوسل میشه پاسخگو .
پ – که حالا خواهم گفت که وقتی حرف از :"تاریخ علم" زده میشه ، همونطور که قبلنم گفتم ! مقصود : تاریخ علم و معرفت ، یا دانش و شناخته !
حتی بعد بقول استاد شهید مرتضی مطهریم ، که قبلا گفتم در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون ، یعنی در :"آشنایی با علوم اسلامی" جلد اول و نخستین علم از علوم اسلامی ، دارن که بعد معلم ثانی (فارابی) علم یا دانش معلم اول (ارسطو) ، علیا ، سفلی و اوسطشم : باب معرفت و حجت داره !
پ2 – حالا با شکل حرف یا به شکل مثلا ارقام ریاضی ، چه قدیم ، که گفتم پیش از کشف صفر نه (9) رقمی بود ، و چه جدیدش که دو(صفرو یک) رقمیه ، ویا مثل آثار باستانی و حتی نخستین اونا هم که گفته بشه به شکل نقاشی بوده ، نقش چیز مورد نظر نویسنده ، یا نقاش .
پ3 – بازم بد نیست یادآوری کنم که آقا امیرالمومنین علیه السلام ، معقول رو هم فرموده : مسموع و مطبوع داره ، و اختصاص به علم یا دانش نداره ، بلکه در: العقل عقلان ، ... ، هم فرموده ان : ... ، و لا ینفع المسوع ، اذا لم یکن المطبوع .
پ4 – حالا با دروازه بانشم کاری ندارم ! که لژیونرش باز! م غربی ! آخه شاید یکی بگه خب اونیم که من میگم ! فارس و فارسی که نیست ! عجمیه ! البته اگه مثل عرب ، مام غیر خودمونو عجمی بحساب بیاریم .
البته نه مثل سعودیا ! اماراتیا ووو ، که نه تنها آمریکا ! بلکه اسرائیل غاصب نژاد ! پرستم خودمونی شده براشون ! ولی حتی بچه عربای یمنیم گویا ، اگه ایرانی نباشن ! عجمی که شدن !